شب از دریچه چشمانم رویش گلها را میبینم و راز نگاهم را با تیغ های سوزان خورشید به زمهریر قلبت می فرستم و رود زلال مهرورزی را به پای نازکین نهال امیدت جاری میکنم . تا جان شیفته ام سایه افکند بر سالهایی که بی تو گذشت
- مترجمی زبان انگلیسی
- آزاد
- وبلاگنویسی.فعالیت سیاسی .مطالعه. تحقیق و پژوهش. فیلم سازی.مستند سازی.....
- همه چیز بجز فنی و ریاضی....عشق و عاشقی