و هنوز وقتی باران عشق می بارد تو را به خاطرم می آورد.
و هنوز وقتی بوی بهار به مشامم می رسد تو را به یادم می آورد.
و هنوز و قتی اشک هایم را بر گونه هایم می بینم تو را در زلالی اشک هایم می بینم.
و هنوز وقتی پاکی نمازم را حس می کنم پاکی عشقت را می بینم.
و هنوز وقتی به یاد عشقم می افتم به خود می بالم.
و هنوزاین هنوزهای من همیشگی است...
و حالا زمانیست که به دیگر چشمانم نیاز ندارم چون دیگر
زیباترین صحنه زندگیم را ، یعنی تو را نمی بینم.
سلام.خیلی خوشحالم که از این شعر خوشتون اومدهیکی دو نفر دیگه این شعرو پسندیدند.من اولین بار میام بلاگ شما.خیلی قشنگه واقعا اسمش بهش میاد.رویاییه.
امیدورارم تو کارتون همیشه موفق و ثابت قدم باشید.من هم تازه اومدم و ممنون میشم کمک کنید.
salam,khobi?shere ghashangi nevishti ax ham kheyli monaseb hasto be sheret miyad
shad bashi
سلام خوبی رضا جان ؟بابا کم پیدا!!!کجایی هرچی آف می ذارم این محبوب کیه؟اگه این پیغامو خوندی لطفا سریع جواب بده
سلام ُ خیلی حال کردم وبلاگ با کلاسی راه انداختی من در مورد وبلاگ نویسی و اینکه بخوام یه وبلاگ از خودم داشته باشم چیزی نمی دونم اگه ازت بخوام بهم کمک کنی برات امکان داره؟
خواهش میکنم به من هم یاد بده چه طور یه وبلاگ توپ راه اندازی کنم
دوستت دارم فرانک