-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 مردادماه سال 1389 09:58
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 مردادماه سال 1389 09:58
-
اندکی صبر سحر نزدیک است
شنبه 19 تیرماه سال 1389 19:53
بالاخره یک روز تو میایی اندکی صبر سحر نزدیک است!!!!!!!!!!!
-
لیلی و مجنون
پنجشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1389 19:02
یک شبی مجنون نمازش را شکست..........بی وضو در کوچه لیلا نشست.. عشق آن شب مست مستش کرده بود..........فارغ از جام الستش کرده بود...... گفت یارب از چه خوارم کرده ای .......................بر صلیب عشق دارم کرده ای؟ خسته ام زین عشق دل خونم مکن....................... من که مجنونم تو مجنونم مکن...... مرد این بازیچه دیگر...
-
کودک گستاخ
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 21:51
دوست دارم کودکی باشم گستاخ و بازیگوش پر ز شوق کودکی ، سینه ام در جوش سوتکی داشته باشم در دست سوتکی که تنها شوق من است و تنها گرمایی که سینه ام را به جوش آورده سوتکی از جنس انسان از گلوی او از جنس فغان از جنس کسانی که فریاد سردادند و با صدای خویش از زیباییها خبر دادند و من ، این کودک گستاخ یکریز و پی در پی دم خویش را...
-
بدون شرحححححح
پنجشنبه 26 فروردینماه سال 1389 21:51
-
بابا انسانها و بع بعی ها باهم متفاوت هستند!!!!!!
جمعه 20 فروردینماه سال 1389 18:54
بابا انسانها و بع بعی ها باهم متفاوت هستند!!!!!! 1. آخر زندگی بع بعی های ارجمند کشته شدن هست ولی انسانها مردن هست. 2. یک بع بعی را وقتی می خواهند سرببرند ، آب به حلقش می ریزند و روبه قبله می گذارند ، انسانها وقتی می خواهند بمیرند آب که بهشون نمی دهند که هیچ زیر دست و پای افراد کاسه از آش داغ تر له می شوند. 3. یک بع...
-
نکته اخلاقی ، این خاطره رو می گذاریم به قضاوت شما :
جمعه 20 فروردینماه سال 1389 18:52
آقا .... یکی از دوستان نزدیک من ، جوانی همچین عجیب غریب که واقعا از اون دسته آدمهایی هست که باید کالبد شکافی کرد اون رو. این شازده پسر همزمان در حال فراگیری 3 زبان زنده دنیا (عربی،انگلیسی ، فرانسوی) هست.همزمان داره باستان شناسی و فقه اصول(حوزه علمیه...) هم می خواند. با ادیان مختلف آشنا هست زرتشت رو بهتر از خودشان می...
-
ملودی عاشقانه
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1388 19:19
ملودی عاشقانه زیستن تاثیرات بوسه در روابط زناشویی راهرو ذهن اسـت. ما افکار خود را با یک لبخند انتقال می دهیم، عشق را در کلمـات می گنجانیم و علایق خود را بابوسه ابراز می نماییم. ن ـویسنده کتاب "عشق و رابـطه جنسی"، دکتــر جان فری مـعتقد است: "بوسیدن هنر است و نشان دهنده یک نوع بیان فردی و کاملاً شخصی از...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 اسفندماه سال 1388 16:36
ما تنها بزرگترین خانواده کهکشان شیری هستیم ......!!!!! سلام باغ رویاها ، سلامی چون بوی خوش آشنایی . عزیزکم یکسالی هست که نتوانستم سری به تو بزنم ، دستی بر گوشه و کنارت بکشم ، به روزت کنم تا وقتی که دیگران مهمان تو هستند حق میزبانی رو به نحو احسنت ادا کنی . باغ رویاهای من . امسال با توکل به خدا ، یکی از بهترین سالهای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 فروردینماه سال 1388 17:22
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1387 16:45
در میان من و تو فاصله هاست . گاه می اندیشم ، - می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری ! تو توانایی بخشش داری . دستای تو توانایی آن را دارد ؛ - که مرا، زندگانی بخشد . چشمهای تو به من می بخشد شور عشق و مستی و تو چون مصرع شعری زیبا، سطر برجسته ای از زندگانی من هستی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 آذرماه سال 1387 16:25
شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب صادق آن است که پاکباز باشد به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 مهرماه سال 1387 11:47
دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنهء کفش فرارو ور کشید آستین همت رو بالا زد و رفت دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنهء کفش فرارو ور کشید آستین همت رو بالا زد و رفت یه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوٌا زد...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 09:03
برای آخرین بار خدا کنه بباره تو این شب کویری یه قطره از ستاره همیشه بودی و من تو رو ندیدم انگار بگو ، بگو که هستی ، برای آخرین بار وقتی دوری ، تنهاییم نزدیکه قلبم بی تو می ترسه تاریکه چه لحظه ها که بی تو یکی یکی گذشتن عمرمو بردن امّا یه لحظه بر نگشتن تو چشم من نگاه کن منو به گریه نسپار حالا که با تو هستم برای اوّلین...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1387 17:04
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 09:26
خدایا تو خودت می دونی اشکهایم نشانه چیست . پس در این دل شکسته به دنبال چی هستی که هر لحظه غمی را بر آن ارزانی می کنی خدایا تو خودت میدونی دنیای من با تو معنی پیدا می کنه پس چرا همیشه منو در برزخ زندگی بدون راهنما قرار میدی ؟ خدایا تو خودت از سر درون خبر داری و می دونی این بنده نمی تواند شکرت را به جای آورد پس راحتش کن...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 09:23
خدایا درکهکشان عشق به تو غرق وتو تنها ستارهء نورانی این کهکشان عظیم مرا از رؤیاهای خود ترد کردی وتنها به اعماق کور شدهء کهکشانی فرستادی که راه برعبور هر ستارهء نورانی بسته وخود را ازچشمان او ربودی نمی دانم چه شد که آن عظمت روزهای عشقت و عشقم به پایان رسید وتنها برای من خاطره های چه خوش و تلخ به یادگار دارد و تو را نمی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 09:13
شب را شوم می پندارم واز تاریکی اش می گریزم واز بلورهای سیاهش متنفرم در حالی که جز شب کسی همدم صبح بی روحمان نخواهد بود چشمان بی جانمان آنقدر به تاریکی خیره خواهد شد که روشنایی را از یاد خواهد برد در دل تنگ خاک فریاد در گلو خفه شده را در هجوم ثانیه ها فدای دردهای کهنه خواهم کرد شاید که رهگذرانی چشم بر در خانه ساکت وسرد...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 فروردینماه سال 1387 07:01
هیچکی از رفتن من غصه نخورد هیچکی با موندن من شاد نشد وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت بغض هیچ آدمی فریاد نشد وقتی رفتم کسی غصش نگرفت وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد دل من میخواست تلافی بکنه پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد وقتی رفتم نه که بارون نگرفت هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود اگه شب میرفتم و خورشید نبود آسمون خوب میدونم مهتابی بود دم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 اسفندماه سال 1386 16:16
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت. laudation to the the GOD of majesty and glory obedience to him is cause of approch and gratitude in increase of benefits . هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب. Every...
-
تقدیم به تو بهترین...
سهشنبه 30 بهمنماه سال 1386 21:42
تو سپیده صبح من غروب و شبم تو به صافی اب من پر پیچ و خم تو شراب کهن من صبور که شکست تو امید منی واسه عمری که رفت تو بزرگ و قشنگ مثل قله کوه من مثل یه سایه و تویی مثل طلوع تویی اولین من تو عشق اخرین من تویی تنها خاطره از روزای شیرین من تویی تنها کلام توی دفتر من تویی اوج غرور واسه باور من تو شراب کهن من صبور که شکست تو...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1386 09:50
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1386 09:49
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم من وضو با نفس خیال تو می گیرم و تو را می خوانم و به شوق فردا که تو را خواهم دید چشم به راه می مانم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 دیماه سال 1386 21:40
دیریست در برف مانده ام تنهائی ام عذاب تلخی بود شاید تو آن پرنده زیبا بودی در خواب های کودکی ام با مهربانی همیشگی چشمت تنهائی ام عذاب تلخی بود اینک با من باش و به گرما مهمانم کن دیریست در برف مانده ام
-
E
پنجشنبه 12 مهرماه سال 1386 21:14
خداحافظ همین حالا همین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام خداحافظ کمی غمگین به یاد اون همه تردید به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت سادست نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جادست خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاهام بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا خداحافظ...
-
N
پنجشنبه 12 مهرماه سال 1386 21:12
قسمت نمی شه انگار دست تو رو بگیرم ، برای آخرین بار برای تو بمیرم گریه نکن که اشکات برای من یه درده ، تحمل غم تو منو دیوونه کرده هیچکی مثه من تو رو دوست نداره اینو از تو چشام می تونی بخونی تو بودی جونم و عمرمو کسی که می خواست و قسم راستمو که می خوای بدونی واسه ی عشق تو همه چی دادم و به جز غرورمو که اونم رفته به باد بود...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 مهرماه سال 1386 21:34
توکل مصداق کلید است ؛ و دستی که کلید را می چرخاند ، از برای گشایش ، همان خداوند است . حال این تویی ؛ که تا چه اندازه این کلید را تصور یا واقعیت نمایی ، و چند قدم برای گشایش به جلو آیی ! " منظور ؛ صرف داشتن کلید و دست گشایش ، هر دری دق الباب نگردد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 شهریورماه سال 1386 20:34
می رود قافله نگاه من تا برسد به چشم تو ای مه شامگاه من ای مه شامگاه من مه شامگاه من هزار حرف گفتنی دارم و دم نمی زنم کاش خودت بخوانی از پنجره نگاه من شب است و شب و سایه ها وجغدها خرابه ها میان این سیاهه ها فقط تویی پناه من وقت سفر عزیز من ساز به دست من نده اسیر مویه می شود مخالف سه گاه من مخالف سه گاه من اگر چه رفته...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 شهریورماه سال 1386 20:28
ماه من! غم و اندوه، اگر هم روزی مثل باران بارید یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست ... او همانی ست که در تارترین لحظه شب راه نورانی امید نشانم می داد ... ماه من! غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی، بودن اندوه است این همه غصه و غم این...