وصیت نامه من
هنگامی که مردم:
مرا در تابوت سیاهی بگذارید تا همه بدانند سیاه بخت بوده ام
دستانم رابیرون بگذارید تا همه بدانند از دنیا چیزی نبرده ام
چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم انتظار از دنیا رفته ام
و بر سنگ مزارم بنویسید:
که آشفته دلی بود در این خلوت خاموش
او زادهء غم بود و ز غم های جهان گشته فراموش
سلام.
خیلی خیلی قشنگ بود.ممنون.
وبلاگ جالبی داری.
باز هم سر میزنم.
دفعه دیگه که اومدم می خوام با حالتر باشه.
موفق باشی.
به من هم سر بزن.
سلام خوش به حال اونی که تو انقدر دوسش داری امیدوارم بهش برسی ..................
آ خرین شب گرم رفتن د یدمش لحظه ی وا پسین
دیدا ر بود. ا وبه رفتن بود و من د ر اضطرا ب
دیده ا م گریان دلم بیمار بود. گفتمش از گریه لبریزم
مرو گفت: جا نا ، نا گریزم، نا گریز
گفتم ا و را لحظه ای دیگر بمان
گفت : می خواهم ولی دیر است دیر
در نگاهش خیره ما ند م بی امید سر نها د م
غم زده بر دوش او ناگهان آهی کشید و گفت وای
زندگی زیباست گاهی ، گاه زشت
گریه را بس کن مرا آ تش نزن
نا گریزم از قبول سر نوشت
برق زد در مستی چشمان او اشک بی طاقت
در آن هنگام ریخت قطره قطره از سر موژگان ا و
ز سخن ما ندیم و با هر نگاه
گفت: می دانم جدایی زود بود
با نگاه آخرینش بین ما..های های گریه بود
..............یا حق
سلام دوست عزیز
لینک ارسالی شما در گروه تصاویر جالب ثبت گردید
با تشکر
لینک باکس خدائی
سلام دوست عزیز
من به روزم
قدمتو روی چشام بزاری خوشحال میشم
منتظرت هستم
سلام ... خیلی عالیه امیدوازم موفق باشی
در ضمن من میخوام فاصله بین دو کادر سبز وبلاگمو کم کنم
منو راهنمایی کنید
ممنونم موفق باشی