باغ رویاهای من

پروازی به وسعت رویاهای شیرین یک عاشق

باغ رویاهای من

پروازی به وسعت رویاهای شیرین یک عاشق

 

 

در تنهایی خواهم سوخت و هیچ فریاد رسی نیست

و آغاز مرگ تدریجی را تجربه خواهم کرد.

روزی فراخواهد رسید که خود نیز خود را فراموش کنم.

فردایی خواهم داشت و آیا فردای من نمرده؟

دیروزهایم به آتش کشیده شدند و می دانم فرداهایم هم پرپر خواهند شد. شکی ندارم.

 

فردا چه دور و نامعلومست! چه بیگانه ست!!!

باز هم شکستم...چه هیاهوی خاموشی ست ویران شدن